- پشت سر
- قفا پشت گردن پس سر، در عقب مقابل پیش رو روبرو، نهانی در خفا در غیاب مقابل روبرو آشکار. یا پشت سر کسی دیدن، زوال کسی را دیدن، یا در پشت سر کسی. در غیاب او
معنی پشت سر - جستجوی لغت در جدول جو
- پشت سر
- عقب سر، پس سر، پشت گردن، در پی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پی در پی
یکی پس از دیگری، پی در پی، پیاپی
schnüffeln
szpiegować
bisbilhotar
snuffelen
แอบสังเกต
जासूसी करना
casusluk yapmak
kuchunguza kwa siri
গুপ্তচরবৃত্তি করা
جاسوسی کرنا
متعصب
ممارست، سعی، همت، اهتمام
پاک درون پاک باطن پاک سریرت
دیده ظاهر بین، چشم ظاهر، نظر
پایدار، استوار، خیره سر
حمایت کننده
خوارتر، فرومایه تر
پشتیبان پشتوان یاریگر